رمان نویسی در ادبیّات فارسی، گونۀ ادبی جدیدی بود که مقارن با مشروطه رواج یافت. این نوع ادبی در ایران همزمان با ورود به دورة نوین اجتماعی شکل گرفت و واقع گرایی و توجّه به مسائل اجتماعی یکی از اصلی ترین مضامین آن گردید. رمان واقع گرا در ایران به دلیل اهمیّت و کارکرد خاصّ خود، همواره در تعامل با نهادهای اجتماعی بوده است و نویسندگان، عموما " بیان واقعیّتهای اجتماعی را برای خود نوعی رسالت میدانسته اند. یکی از مضامین اجتماعی که در رمانهای فارسی طرح شده، مضمون خانواده و توجّه به این نهاد اجتماعی است. مفهوم خانواده در اکثر رمانهای ایرانی نقش کلیدی دارد و همواره نقش اصلی داستان در درون خانواده معرّفی میشود. از سویی پرداختن به نقشهایی که انسانها در خانواده به خود میگیرند، تصویرگر واقعیّتهای موجود جامعه است. مسألة اصلی این پژوهش، چگونگی بازآفرینی مناسبات خانوادگی در رمان فارسی از ابتدا تا دهۀ پنجاه است که در قالب جریانهای کلّی ادبیّات داستانی واقع گرا، به بررسی و تحلیل تصویری که از این نهاد اجتماعی در ادبیّات بازتولید شده است، میپردازیم. به مناسبت شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر هر دوره، چگونگی توجّه به این مسأله متفاوت است و دغدغۀ نویسندگان در بازتاب مسائل خانواده با اوضاع اجتماعی زمانه مناسبت تام دارد. در بسیاری موارد، نویسندگان در قالب روابط محدود خانوادگی، سیمای نامحدود اجتماع را تصویر میکنند و از مناسبات میان اعضای خانواده به عنوان نمونهای برای طرح مسائل کلان اجتماعی استفاده میکنند. به گونهای که با پرداختن به جزئیّات روابط افراد نزدیک به هم، الگویی از مناسبات کلان اجتماعی را بازتاب میدهند.