بحث دربارة تاریخ ادبیّات، ضرورت و چگونگی تدوین آن از مباحثی است که بهویژه در دو دهة اخیر مورد توجه محققان و منتقدان ادبی واقع شده است و هر کدام از دریچهای به تاریخ ادبیات نگریسته، اشکالاتی را بر کتب تاریخ ادبی منتشر شده وارد نموده، پیشنهادهایی را برای رفع نواقص و فراهم آوردن زمینههای لازم برای تدوین تاریخ ادبیات ارائه نمودهاند که وجه غالب مشترک منتقدان است. در لابهلای اظهارنظرها چنین استنباط میشود که بعضی از ایشان برآنند تا تاریخ ادبیّات را صرفاً به متون ادبی محض اختصاص دهند و از بررسی متون علمی –– که تاکنون مدِّنظر مورخان تاریخ ادبیات بوده است –– پرهیز نمایند. این مقاله اختصاراً به این موضوع میپردازد که چه ارتباطی بین ادبیات و علوم وجود دارد؛ این ارتباط از کی و چگونه بهوجود آمده است؟ و در نهایت این سؤال را مطرح میکند که آیا اصولاً میتوان متون ادبی –– بهویژه متون منثور ادبی –– را از متون علمی جدا کرد؟ و برای آن تاریخ ادبیاتی مستقل نوشت؟