چکیده
در این پژوهش که پس از معرّفی فرهنگهای فارسی و فرهنگنویسان شاخص، به تطوّر مفهوم «فرهنگ» و نقد فرهنگنویسان از یکدیگر در فرهنگهای فارسی به فارسی پرداخته، بیستوسه فرهنگ براساسِ بازۀ زمانی تألیف ـ از لغت فرس تا بهار عجم ـ بررسی شدند و دلایلی از کاربرد واژۀ «فرهنگ» در معنی «کتاب لغت» بیان شد؛ نتیجه اینکه تطوّر مفهوم «فرهنگ»، به صورتهایِ «نیاوردن مدخل فرهنگ»، «آوردن مدخل فرهنگ با معانی گوناگون از جمله کتاب لغت» و «مدخلسازیهای گوناگون از این واژه و معانی آن» بوده است. تطوّر «نقد کردن» نیز در فرهنگهای فارسی به فارسی از ساختار به محتوا و به عبارتی از صورت به معنا بوده است؛ در این بررسی که براساس بازۀ زمانی تألیف فرهنگهاست و شامل نقد دوازده فرهنگنویس از یکدیگر میشود مشخّص شد که فرهنگنویسان پس از پرداختن به مواردی مانند شیوۀ تنظیم واژگان، شیوۀ تنظیم بابها و فصلها و کمّ و کیف شواهد شعری، به درستی یا نادرستی واژگان و در مرحلۀ نهایی به درستی یا نادرستی معنا پرداختهاند و از کلّیگویی به جزئینگری رسیدهاند. برجستهترین فرهنگنویس منتقد، لاله تیکچند بهار مؤلّف فرهنگ بهار عجم است که با سه روشِ «آوردن آرای منتقدانۀ خود»، «آوردن آرای منتقدانۀ دیگران بدون داوری خود» و «آوردن آرای منتقدانۀ دیگران با داوری خود» علاوه بر پرداختن بیشتر به مقولۀ نقد نسبت به دیگران، همراهی خود را با جریانهای نقد شبهقاره در قرن دوازدهم نشان داده است.