نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
در نظام نوین نقد و تحلیل آثار، معنای متن وابسته به کشف روابط میان سوژه با پیشمتنها، حافظههای مخفی و آشکار اثر و همچنین مولفههای فرامتنی زایشگر آن است که تحلیلهای بینامتنی، بنمایه نظری و روشمندی آن را شکل میدهد. در میان نظریهپردازان این شیوه، رولان بارت به مخاطب این اجازه را میدهد که از برهمچینش متنها و کشف لایههای آثار در ضمیر و ظاهر یکدیگر، به تفاسیر و معناهای نو و خلاقهای دست یابد. از سویی دیگر، در میان تاریخ و ادبیات، علاوه بر اشتراکات و تقابلهای فلسفی، نوعی پیوندهای نهان و معانی نوظهور یافت میشود که یکی از مصادیق آن را در ارتباط نظاممند میان تاریخنگاری جوینی در جهانگشا و حماسهسرایی فردوسی در شاهنامه میتوان جستوجو کرد. لذا این پژوهش با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی سعی در کشف معنایی نو در چرایی خلق تاریخ جهانگشا در ارتباط با پیشمتن غالب خود یعنی شاهنامه دارد. با توجه به وجوه و ابعاد تأثیرپذیری در شکلگیری برخی از عناصر ساختاری، تبیین تطبیقی وجه ادبیت و تحلیل مقولات هویتی و انگیزشی متنها در ارتباط با یکدیگر، این نتیجه حاصل خواهد شد که جوینی در تاریخنگاری خود، صرفاً متأثر از واژگان و ابیات شاهنامۀ فردوسی نبوده و در یک نظام تقابلی سعی در بازآفرینیِ متنی در قامت شاهنامه و نوزاییِ حماسۀ ملی در سطح نثر داشته است.
کلیدواژهها