جایگاه یمن در ادب پارسی

نوع مقاله : مروری

نویسنده

دانشگاه شهرکرد

چکیده

داستانهای پر رمز و راز شاهنامه نشان می‌دهند که از دیرباز سرزمین یمن در پیوند سیاسی و اقتصادی با امپراتوری بزرگ ایران بوده است. اگرچه در بخشی «هاماوران» و در بخشهای دیگر «یمن» نامیده شده است؛ امّا سرزمین واحدی مراد است که از شرق دجله تا کناره‌های عربستان و عمّان و یمن و گاه شام امتداد دارد. ضحّاک را برخاسته از یمن و دیوی سیاه‏چشم به نام زنگیاب، پدربزرگ او دانسته‌اند که سالها بر ایرانشهر ستم می‌رانده است. فریدون دختران شاه یمن را به همسری پسران خویش برگزیده بود و فرمان‏روایان یمن همواره در کنار فریدون و کیخسرو در کارزار با دشمنان بوده‌اند. کتیبۀ نقش رستم در فارس، عمّان و یمن را جزئی از یک اسپهبد (ایالت) ایران می‌شمارد که در عصر ساسانی پایگاه ایرانیان در رقابت با دولت بیزانس و حفظ سیادت دریایی آنان بوده است. مردم به تنگ آمده از سلطۀ سیاهان حبشه دست یاری به سوی خسرو انوشیروان دراز می‌کنند و اسواران ساسانی با کشتی‌های اقیانوس‏پیما، خویش را به ساحل یمن می‌رسانند، سرداران ایرانی حاکم یمن می‌شوند و فرزندانشان نسلی ممتاز در آن‏جا به حساب می‌آیند و نظامهای تازه‌ای در امور کشوری و لشکری به وجود می‌آورند و زبان و فرهنگ ایرانی آن‏جا را فرا می‌گیرند و با طلوع خورشید اسلام، فرزندان ایران، نخستین مسلمانان یمن می‌شوند و آتش فتنة پیامبری دروغین را فرومی‌نشانند. نخستین مسجد را در باغ خانه حاکم ایرانی بنا می‌کنند و رفته‏رفته جزئی از مردم آن‏جا می‌شوند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The position of Yemen in Persian literature

چکیده [English]

The mysterious stories of the Shahnameh show that the land of Yemen has been in a political and economic connection with the great Iranian empire for a long time. Although it is called "Hamavaran" in one part and "Yemen" in other parts; it means a single land that extends from the east of the Tigris to the banks of Arabia, Oman, Yemen, and sometimes the Levant. Dahhak was born from Yemen and a black-eyed demon named Zangiyab was known as his grandfather, who oppressed Iranshahr for many years. Fereydun had chosen the daughters of the king of Yemen as his sons' wives, and the rulers of Yemen have always been with Fereydun and Kay Khosrow in the battle against the enemies. The Naqsh-e Rostam inscription in Fars considers Oman and Yemen as part of an Iranian province, which in the Sassanid era was the base of Iranians in competition with the Byzantine government and maintaining their maritime sovereignty. The people who are fed up with the rule of the blacks of Abyssinia extend a helping hand to Khosrow Anushirvan, and the Sassanid horsemen reach the coast of Yemen with ocean-going ships, the Iranian generals become the rulers of Yemen, and their children are considered a privileged generation there, and they create new systems in the affairs of the country and the army, and they learn the Iranian language and culture there, and with emergence of Islam, the children of Iran become the first Muslims in Yemen and extinguish the fire of sedition of a false prophet. They build the first mosque in the garden of the Iranian ruler and gradually become a part of the people there.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Hamavaran
  • Sassanids
  • Abyssinia
  • Khosro Anooshirvan
  • Vahraz
  • Bazan
  • descendants
  • Seifziyazan