دانشگاه شهید بهشتی
تاریخ ادبیات
2008-7349
2588-6878
9
2
2017
01
20
خوانشی تراژیک از داستان ابلیس در سنّت عرفانی با رویکردی ارسطویی
5
24
FA
فرزاد
بالو
استادیار دانشگاه مازندران، بابلسر
f.baloo@umz.ac.ir
شهرام
احمدی
استادیار دانشگاه مازندران، بابلسر
ahmadish52@gmail.com
مطهره
رضایی
دانشگاه مازندران
m.rezaeicharati@yahoo.com
داستان ابلیس (شیطان) در سنّت عرفانی کلاسیک با دو مواجهة متفاوت روبرو شده است: غالب عرفا، شیطان را خصم مبین و رانده شده از درگاه حق میدانند؛ امّا در مقابل، پارهای از عرفا همچون: حلاج، احمد غزالی و عین القضات همدانی به نوعی ستایشگران شیطان محسوب میشوند. اینان تفسیری تراژیک از داستان شیطان ارائه میکنند؛ به گونهای که عناصر تراژدی در نگرة ارسطویی آن را فرا یاد میآورد. هدف این پژوهش در پاسخ به این مسأله گرد آمده است که آیا میتوان عناصر تراژدیک ارسطویی همچون: قهرمان تراژدی، وحدتهای سه گانة کنش، زمان و مکان و کاتارسیس را در این روایت از ابلیس به دست داد؟ در پاسخ میتوان گفت با بررسی انجام شده، (ابلیس) شیطان و اوج و فرود او از مقام قرب تا مرحلة سقوط و رانده شدنش از بهشت، به ترتیب قهرمان تراژدی و وحدتهای سه گانة کنش، زمان و مکانِ تراژدی را به نمایش میگذارد. همچنین سیر رواییِ سرنوشت شیطان به گونهای پیش میرود که موجب میشود مخاطب، دچار کاتارسیس یا پالایش درونی گردد؛ به تعبیر دیگر عناصر تراژدیک، بویژه با تلقّی ارسطویی آن در قسمتهای مختلف داستان شیطان بوضوح قابل مشاهده است. این نوشتار به طرح و شرح این ماجرا میپردازد.
دیدگاه ایجابی به ابلیس,دیدگاه سلبی به ابلیس,سنّت عرفانی,عناصر تراژدی ارسطویی,عناصر تراژیک دیدگاه ایجابی به ابلیس
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98836.html
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98836_cdeb6e2953515955517d5d871dd8fc30.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
تاریخ ادبیات
2008-7349
2588-6878
9
2
2017
01
20
متنشناسی کتاب مناهجالطالبین فی معارفالصادقین و معرّفی نسخههای خطی آن
25
46
FA
احمد
بهنامی
0000-0002-0903-6566
شهید بهشتی
ahmadbehnami@yahoo.com
کاظم
دزفولیان
دانشگاه شهید بهشتی
k.dezfoulian12@gmail.com
در سدة هشتم هجری، مورّخین ایرانی، کتابهای تاریخی فراوانی به زبان فارسی پدید آوردند. یکی از مهمترین کتابهای تاریخی این عصر، کتاب مناهجالطالبین فی معارفالصادقین، نوشتۀ علاء قزوینی (ولادت: 726 یا 727ق- زنده در 782ق.) است. این کتاب، تاریخ از ابتدای خلقت تا سال 779ق. را در برمیگیرد. تألیف آن در سال 779ق. و به نام شاه شجاع مظفّری پایان پذیرفته است. مناهجالطالبین تا کنون به چاپ نرسیده است. در این مقاله نگارندگان کوشیدهاند اهمیت این کتاب را بنمایانند. بنابراین ضمن معرّفی علاء قزوینی از خلال کتابش، ویژگیهای محتوایی مناهجالطالبین فی معارفالصادقین را بیان کردهاند. در ادامه به برخی از ویژگیهای ادبی و زبانی این اثر اشاره شده و سپس منابع علاء قزوینی در تألیف مناهجالطالبین بررسی و تأثیرپذیری وی از منابع پیش از خود نشان داده شده است. در پایان نیز به نسخه شناسی این کتاب پرداخته شده است.
نسخهشناسی,مناهجالطالبین فی معارفالصادقین,علاء قزوینی,نثر فارسی در سدة هشتم,حافظشناسی
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98834.html
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98834_658227de9bfb25bc0a086a17c24fc2c8.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
تاریخ ادبیات
2008-7349
2588-6878
9
2
2017
01
20
ملمع و سیر تحول آن از آغاز تا پایان قرن دهم هجری
47
68
FA
حجت
رسولی
دانشگاه شهید بهشتی
h-rasouli@sbu.ac.ir
نجم الدین
ارازی
دانشگاه شهید بهشتی
arazinajm@gmail.com
شعر ملمع یک نوع از شعر است که دارای سابقه ای طولانی در زبان فارسی است. ملمع شعر که در آن برخی از خطوط در یک زبان هستند و برخی دیگر در زبان دیگری نوشته شده است. این مقاله به بررسی تکامل و نمایندگی از شعر ملمع تا پایان از centry هفدهم. لذا این مطالعه تلاش می کند تا به سوالات زیر پاسخ: چه نوع از تغییرات شده است در طول این قرن ها به شعر ملمع اتفاق افتاد، که versifiers عمده ملمع هستند، و ویژگی های از اشعار خود را چه هستند؟ این مقاله را پوشش می دهد دویست و سی ملمع شعر از بیست و نه شاعران فارسی و به طور کلی آن شامل سه هزار و سیصد و چهار آیه. در نهایت، نتایج نشان می دهد که شعر ملمع به عنوان یک فرم شعری در قرن یازدهم آغاز شده است و تا قرن هفدهم، آن را از نظر کمیت توسعه یافته است. همچنین از نظر کیفیت، آن را به سمت تغییرات از موضوع و عملکرد دلالت نقل مکان کرد، در حالی که در همان زمان صرفه جویی روح سرگرمی در ساختار و محتوای آن.
زبان عربی,زبان فارسی,شعر ملمع,روند تکاملی
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98835.html
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98835_df82805c68dd9a1e824319509635d666.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
تاریخ ادبیات
2008-7349
2588-6878
9
2
2017
01
20
بررسی سیر زبان و ادبیات فارسی در بالکان از گذشته تا کنون
69
90
FA
علیرضا
شادآرام
عضو هئیت علمی دانشگاه پیام نور، واحد قزوین
shadarama@yahoo.com
شبه جزیره بالکان سرزمینی واقع در جنوب شرقی قاره اروپا است. این منطقه کشورهای حوزه یوگوسلاوی سابق ( صربستان، بوسنی و هرزگوین، کرواسی، مقدونیه، اسلوونی، مونته نگرو، کوزوو) ، یونان، آلبانی، بلغارستان، رومانی و قسمت اروپایی کشور ترکیه را در بر میگیرد. با وجود آنکه میان ایرانیان و مردم این منطقه به دلیل بعد جغرافیایی هیچگاه ارتباط مستقیمی وجود نداشته است و به لحاظ شرایط جغرافیای طبیعی، اجتماعی، سیاسی، مذهبی و اقتصادی تفاوتهای بسیاری بین ایران و بالکان وجود دارد، بخش هایی وسیعی از شبه جزیره بالکان ( بویژه بوسنی و هرز گوین، آلبانی و قسمتی از شبه جزیره تراکیا که در ترکیه واقع شده است ) برای قرن های متمادی در حوزه نفوذ زبان و ادبیات و فرهنگ ایرانی قرار داشته است. پژوهش حاضر در وهله نخست نشان میدهد که بالکان در گذشته ای نه چندان دور سرحد غربی زبان و ادب و فرهنگ ارزشمندی به مرکزیت ایران بوده که از سمت شرق تا هند و پامیر امتداد داشته است. سپس برای شناخت بهتر این حوزه زبان و ادب پارسی، تلاش شده است تا با بررسی تاریخ روابط ادبی و زبانی ایران و بالکان از پیش از امپراتوری عثمانی تا کنون علل و چگونگی راه یابی زبان و ادبیات فارسی به بالکان مشخص شود. در راستای رسیدن به این هدف، فرضیههای اثبات نشده اشتراکات نژادی ایرانیان و بالکان نشینان، تبلیغات و مهاجرتهای مانویان و نقش زبان واسط ترکی و تلاش عثمانیان برای گسترش زبان و ادب فارسی در بالکان به عنوان اصلی ترین عوامل توسعه زبان و ادب فارسی در بالکان مورد توجه قرار گرفته اند. در مرحله بعد تاثیر این عوامل بر زبان و ادبیات منطقه، بویژه ادبیات مسلمانان بالکان مورد بررسی قرار گرفته است
بالکان,روابط بینا فرهنگی ایران و بالکان,زبان و ادبیات فارسی در جهان,فارسی سرایان بوسنی و آلبانی
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98838.html
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98838_b9dddd9ea882f3fa5efb7d07ef1934bd.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
تاریخ ادبیات
2008-7349
2588-6878
9
2
2017
01
20
بررسی سبکِ شخصیِ کمالالدین اصفهانی و تأثیر آن بر سبک عراقی و هندی
91
118
FA
سید مهدی
طباطبائی
دانشگاه شهید بهشتی
m_tabatabaei@sbu.ir
اشارة پژوهشگران به طرز و هنجار کمالالدین اصفهانی نشان میدهد که شعر او از لحظههای تغییر سبک شعر فارسی است. بررسی اجمالی تاریخ ادب فارسی از پیرویِ شاعران پس از وی، از سبک و شیوة او در شاعری حکایت دارد. این پژوهش در پی آن است تا با نگاهی به کلیات کمالالدین و نقد و واکاوی آرای پژوهشگران پیشین درخصوص او، نقش سبک شخصیِ این شاعر را در جریان تکوین شعر فارسی روشن سازد. روش تحقیق به صورت توصیفی ـ تحلیلی و ابزار جمعآوری اطلاعات، منابع کتابخانهای است که در آن از دستاوردهای علمی پژوهشگران دیگر هم استفاده شده است. جایگاه کمالالدین اصفهانی در شعر فارسی، بایستگی مطالعه درخصوص او و همچنین نبودنِ پژوهشی جامع در باب این موضوع، اهمّیت و ضرورت تحقیق را نمایان میسازد و نتیجة حاصل از آن، برجستهکردن نقشِ این شاعر در جریان شعر فارسی از طریق پرداختن به سبک شخصیِ اوست که برخی از شاخصههای آن در سبک عراقی و هندی راه یافته و پارهای از آنها در شعر فارسی، بیتقلید باقی مانده است.
کمالالدین اصفهانی,سبکشناسی شعر,نوآوریهای کمالالدین اصفهانی
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98839.html
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98839_649573d2ed5addc56a8eb2e4fcb9c87c.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
تاریخ ادبیات
2008-7349
2588-6878
9
2
2017
01
20
تیپشناسی قهرمان مرد در داستانهای عاشقانۀ کهن فارسی (مطالعۀ موردی سه تیپ در شش داستان)
119
136
FA
مریم
مشرّف
دانشگاه شهید بهشتی
m-mosharraf@sbu.ac.ir
شخصیت پردازی و تیپ سازی قهرمانان مرد در قصههای ایرانی بر اساس الگوهای موجود در سنت پادشاهی و دینی ایران صورت گرفته است. با مطالعۀ موردی شش قصه، سه تیپ در این قصهها شناسایی میشود. تیپ اول، پهلوان خاندان سام(زال و رستم) که با صفات اسطورهای ایزد بهرام (ورثرغنه) ظاهر میشود و متأثر از اسطورههای هند و ایرانی است. تیپ دوم، قهرمان خاندنهای کهن پادشاهی دارای فرّ ایزدی(سیاوش، بیژن و خسرو). صفات این قهرمان برآمده از الگوهای آرمانی پادشاهی کهن ایرانی است. تیپ سوم، تیپ خنیاگر شادخوار(رامین). این تیپ هرچند برآمده از سنت بزم در دربارهای ایران است، به سبب ویژگیهای خاصش در کنار دو تیپ اول و دوم، تیپ مستقلی به شمار میرود.
قصۀ عاشقانه,تیپ,شخصیت,قهرمان مرد,اسطوره
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98831.html
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98831_6f864171a3269773a0a21f27c4113c3c.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
تاریخ ادبیات
2008-7349
2588-6878
9
2
2017
01
20
رستاخیز مانوی در کفالایای قبطی و تطبیق آن با متون پارسی میانه و پارتی تورفانی، بر اساس تاریخ ادبیات مانوی
137
154
FA
حسین
مصطفوی کاشانی
دانشجوی دکترای دانشگاه تهران
hmk1368@gmail.com
ابوالقاسم
اسماعیل پور مطلق
استاددانشگاه شهید بهشتی
hmkhmk1368@gmail.com
یکیاز مهمترین بخشهای اساطیر مانوی، روایات مربوط به رستاخیز و پایان جهان است. هرچند نوشتههای گوناگون مانویان، از فرقههای گوناگون و زبانهای مختلف، در نوع نگاه به رستاخیز و نیز در کلیت روایات، با هم سازگارند، اما تفاوتهایی هم در این روایات به چشم میخورد. در این نوشتار، به تفاوت روایات مربوط به رستاخیز، در متون ایرانی میانة تورفانی و کفالایای قبطی پرداختهایم. آثار تورفان توسط مانویان آسیای مرکزی از فرقة دیناوریه و کفالایا توسط مانویان مصر نگارش یافتهاند. در هردو روایت، در پایان جهان، بخشی از نور برای ابد در تاریکی اسیر میماند. تفاوتهای اساسی این دو روایت که خود ناشی از تفاوت جهانبینی و ریشههای فکری و فرهنگی این دو گروه از مانویان است، در سه محور اساسی قرار میگیرند: 1- در متون تورفان، ایزدان از اسارت ابدی بخشی از نور در تاریکی، هیچ اندوهی به دل راه نمیدهند؛ حال آنکه در کفالایا ایزدان از این اسارت سخت میگریند و مویه میکنند.2- به طور کلی و پیرو مورد نخست، ایزدان در روایات تورفانی از ویژگیهای انسانی چون اندوه و ترس و مویهگری بریاند، حال آنکه در کفالایا، ایزدان به این دردهای انسانی مبتلایند و چهرهای زمینیتر دارند.3- در متون تورفان، علت اصلی اسارت نهایی پارههایی از نور، ناامیدی آنها به رستگاری است. در این روایات، کلید رستگاری، امید است. در کفالایا برای امید چنین نقشی قایل نشدهاند. در پایان، به تاثیرریشههای فکری و فرهنگی ایران و مصر بر شکلگیری این تفاوتها میپردازیم
مانویت,رستاخیز,کفالایا,پارسی میانه,پارتی
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98832.html
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98832_fa59bb7f3257125e15f4954b240f591d.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
تاریخ ادبیات
2008-7349
2588-6878
9
2
2017
01
20
پیشینة تاریخیِ پیشوندهای فعلی در زبان فارسی
155
174
FA
یدالله
منصوری
دانشگاه تهران
mansouri.yadollah@yahoo.com
یکی از انواع فعل در زبان فارسی، افعال پیشوندی است که کمابیش از دورة باستان تاکنون در زبان فارسی رواج دارند. در این مقاله چگونگی کاربرد افعال به همراه پیشوند و تأثیر کارکرد آن در فعل از چند منظر مطالعه و بررسی شدهاند. روش انجام این پژوهش از طریق مطالعۀ تاریخی – تطبیقی زبانشناسی تاریخی در زبان فارسی است. اهدافی که در این پژوهش دنبال میشود این است که سیر تاریخی زبان فارسی و تحولات دستوری (صرفی – نحوی) در حوزۀ پیشوندهای فعلی برپایۀ متون پیگیری شود و با اشاره به صورتهای تاریخی فارسی باستان و میانه، نمودِ آن در چند متن برگزیدۀ فارسی دری به نتایجی بیانجامد.-نخست از دیدگاه پیشینة تاریخی و دگرگونیهای آوایی صورت گرفته در پیشوند فعل از زبانهای ایرانی باستان تا فارسی دری مورد بررسی قرار گرفته است. در زبانهای اوستایی و فارسی باستان کمابیش بیست و یک پیشوند فعلی وجود داشته است که علاوه بر کارکرد و یا نقشِ پیشوند فعل، بهعنوانِ قید و حرف اضافه نیز بودهاند. این پیشوندها در زبانهای میانه غالباً یا متروک شدهاند و یا چونان جزئی مرده در ساختمان فعل به کار رفتهاند و کارکرد پیشوندی خود را از دست دادهاند. در فارسی میانه برای پرُکردن جای آنها زبان به پیشوندهای جدیدی نیاز پیدا کرد که بیشتر از قیدها، صفتها و حروف اضافه دوره باستان بودهاند. این دسته به منظور پدیدآوردنِ معنایِ جدید بر سر افعال میآمدند و در آن تغییر معنایی ایجاد میکردهاند.- دوم از نظر کارکرد معنایی این پیشوندها مورد بررسی قرار گرفتهاند که رویهمرفته به سه دسته تقسیم شدهاند:نخست پیشوندهایی که در معنی اصلی خود به کار رفتهاند.دیگر پیشوندهایی که در معنی فعل ساده هیچ تغییری ایجاد نمیکنند، مگر اینکه جنبه تأکیدی دارند.دستة سوم پیشوندهایی که در معنی فعل ساده تغییر ایجاد میکنند و به فعل معنی تازهای میبخشند.- سوم کارکرد نحوی این پیشوندها در رابطه با فعل در محور همنشینی جمله مورد ارزیابی قرار گرفته است.- در پایان افزون بر نتایج بهدستآمده، پیشوندهای فعلی از منظر بسامد و میزان کاربرد آنها با فعلهای ساده در قالب جدول و نمودار مورد تحلیل قرار گرفتهاند.
پیشوند فعلی,کارکرد معنایی,کارکرد نحوی,فارسی دری,فارسی میانه,فارسی باستان,زبان اوستایی
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98833.html
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98833_ac87dc1d51ca3e0cdb73d62c4a9826c5.pdf