ORIGINAL_ARTICLE
تحلیلی بر قشربندی اجتماعی در گلستان سعدی
قشربندی اجتماعی یا نظام نابرابریهای اجتماعی، به عنوان واقعیتی عینی و ملموس، در طول تاریخ در جامعة بشری وجود داشته و اندیشمندان اجتماعی به طرق مختلف به انعکاس آن پرداخته اند. شاعران و نویسندگان ادبی نیز در آثار خویش به این پدیدة اجتماعی توجّه داشته اند. سعدی، شاعر بلندآوازة قرن هفتم نیز بویژه در کتاب گلستان که توصیفی دقیق از جامعة قرن هفتم است، به قشربندی و نابرابریهای اجتماعی توجّه کرده است که با توجّه به دورة حسّاسی که سعدی در آن زندگی میکند، شناخت این پدیده در آثار او حتّی میتواند گره گشای برخی سئوالات مهمّ تاریخی باشد. امّا این مهم چندان مورد واکاوی علمی قرار نگرفته است. بر این اساس، هدف اساسی مقالة حاضر این است که قشربندی اجتماعی را در گلستان سعدی، بررسی و ضمن ارائة چشم اندازی روشن نسبت به نابرابریهای اجتماعی و نظام قشربندی در جامعة قرن هفتم، دیدگاه او را در این موردآشکار سازد. روش پژوهش، تحلیل محتوای توصیفی است. نمونة مورد بررسی، کتاب گلستان و واحد تحلیل، کلمه است. ابزار تحقیق، مقولهها و شاخصهایی هستند که قشربندی اجتماعی را میسنجند که جهت تعیین اعتبار آن از اعتبار محتوا و جهت تعیین پایایی آن، از روش باز آزمون، استفاده شده است. بر اساس نتایج تحقیق، سعدی، نگاه جامعی به قشربندی اجتماعی داشته و از نود قشر اجتماعی مختلف نام میبرد. به علاوه نگاه او به قشربندی، مبتنی بر رویکرد کارکردگرایانه است و همواره تلاش میکند این رویکرد را بر اخلاقیات استوار سازد.
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98743_52affec1674f0b279c1a19641cefbff9.pdf
2013-02-19
قشربندی اجتماعی
ادبیات
جامعه قرن هفتم
سعدی
گلستان
سیروس
احمدی
sahmadi@mail.yu.ac.ir
1
دانشگاه یاسوج
LEAD_AUTHOR
محمّد حسین
نیکدار اصل
mnikdarasl@mail.yu.ac.ir
2
دانشگاه یاسوج
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
«ادبیّات تطبیقی» در گذر از نحلههای گوناگون و عناصر دخیل در پیدایش آن» (با رویکرد تاریخ ادبیّاتی)
ادبیّات تطبیقی از زمان پیدایش خود تاکنون، دورهها و نظریّههای گوناگونی را از سر گذرانده است. نظریّه پردازان و اندیشمندان متناسب با شرایط محیطی خود و با توجّه به نگاه، هدف و شناخت خود از ادبیّات، ادبیّات تطبیقی را تعریف و تبیین کردهاند و آثار ادبی ملّتها را یا از افق دید همسطح نگریستهاند یا با نگاهی فرودستانه یا فرادستانه؛ امّا ادبیّات تطبیقی که در مواردی از آن به «ادبیّات همگانی» یا به تعبیر گوته، شاعر آلمانی، «ادبیّات جهانی»(Weltliterature) تعبیر میشود، با هر نوع نگاه و از هر زاویة دیدی که نگریسته باشند، دانشی است برخاسته از روح قومی یا ملّی و به تعبیر دیگر، دانش مشترک و موافق اذهانِ ملّتها، حاصل پیوند و میراث عظیم مشترک آنهاست. این دانش مشترک ملّتها پیش از اعلام ظهور رسمی و آکادمیک خود در دانشگاهها، در روابط تجاری میان ملّتها، در سفرهای مسافران، از طریق ترجمه و حتّی از طریق پدیدههای شوم و ویرانگری چون جنگ، مشهود و مرسوم بوده است. از آنجا که هر ملّتی در شکل گیری فرهنگ و تمدّن جهانی سهمی داشته و دارد، ادبیّات تطبیقی تبدیل به میراث مشترک ملّتها شد؛ از این رو بسیاری از کشورها مفهوم ادبیّات تطبیقی را از دیدگاه خاصّ خود تعریف یا تفسر کردهاند و اصول و معیارهایی بر آن نهاده اند. این مقاله میکوشد مهمترین و تأثیرگذارترین نحلهها (همچون نحلة فرانسوی، آلمانی، آمریکایی، اروپای شرقی و ... ) را بر پایة مبانی و اصول هر کدام بررسی کند و روند تحوّل مفهوم آن را تا به امروز نشان دهد و به این مسأله بپردازد که «مفهوم ادبیّات تطبیقی در گذر از نحلههای گوناگون چه تحوّلاتی یافته است»؟ و عناصر مؤثّر در پیدایش و گسترش آن کدامها هستند؟ تا بر این اساس جایگاه، اهمیّت، سهم ادبیّات فارسی در میراث عظیم مشترک ملّتها و میزان اقبال جهانی به آن سنجیده و دانسته آید.
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98741_81a4900e87b7f415a2cd5ad5c7709298.pdf
2013-02-19
ادبیّات تطبیقی
نظریّه
نحله
مطالعات فرهنگی
معیار
ترجمه
منصور
پیرانی
piran.mansoor@yahoo.com
1
استادیار دانشگاه پیام نور قزوین
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تاریخ ادبیّات و دانشهای دیگر
بحث دربارة تاریخ ادبیّات، ضرورت و چگونگی تدوین آن از مباحثی است که بهویژه در دو دهة اخیر مورد توجه محققان و منتقدان ادبی واقع شده است و هر کدام از دریچهای به تاریخ ادبیات نگریسته، اشکالاتی را بر کتب تاریخ ادبی منتشر شده وارد نموده، پیشنهادهایی را برای رفع نواقص و فراهم آوردن زمینههای لازم برای تدوین تاریخ ادبیات ارائه نمودهاند که وجه غالب مشترک منتقدان است. در لابهلای اظهارنظرها چنین استنباط میشود که بعضی از ایشان برآنند تا تاریخ ادبیّات را صرفاً به متون ادبی محض اختصاص دهند و از بررسی متون علمی –– که تاکنون مدِّنظر مورخان تاریخ ادبیات بوده است –– پرهیز نمایند. این مقاله اختصاراً به این موضوع میپردازد که چه ارتباطی بین ادبیات و علوم وجود دارد؛ این ارتباط از کی و چگونه بهوجود آمده است؟ و در نهایت این سؤال را مطرح میکند که آیا اصولاً میتوان متون ادبی –– بهویژه متون منثور ادبی –– را از متون علمی جدا کرد؟ و برای آن تاریخ ادبیاتی مستقل نوشت؟
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98739_e71fcc360657b3911464649aff0c9fc5.pdf
2013-02-19
ادبیات
تاریخ
تاریخ ادبیات
علوم
دانش بینارشتهای
احمد
خاتمی
a_khatami@sbu.ac.ir
1
استاد دانشگاه شهید بهشتی
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
گروتسک در حکایتهای دیوانگان عطّار
گروتسگ، فن یا سبکی در هنر و ادبیّات است و مفاهیم و دامنههای گوناگون و پیچیدهای برای آن تعریف کرده اند. برخی از آن به " طنز آمیخته " یاد کرده اند و صفاتی چون ناهماهنگی، وحشت افزایی، اغراق و زیاده روی، نابهنجاری، هجو و تفنّن را برای آن برشمرده اند و برخی آن را به عنوان شیوة بیان اختیاری برای مردمی که هرگز تابع قوانین و رموز اجتماعی و ادبی نیستند، توصیف کرده اند. با بررسی مجموع ویژگی هایی که برای این فن تعریف شده است، میتوان دریافت که حکایتهای دیوانگان در مثنویهای عطّار، با این خصوصیّات قابل تحلیل و توصیف هستند و این قصّهها را میتوان به عنوان نمونههای خوبی برای فنّ گروتسک در ادبیّات فارسی معرّفی کرد؛ به دلایل مضامین دو سویه و در بعضی موارد چند سویه با ظاهری از طنز و هجو و خنده و باطنی سرشار از معانی ژرف و عمیق و ساختاری که با اشکال معمّاگونه و عامیانه و هزل آمیز گروتسکی کما بیش مطابقت میکند. این نوشتار به روش تحلیل محتوا، بر اساس موازین و اصول فنّ گروتسک به تفسیر و خوانشی دیگر از این حکایات میپردازد و در پی اثبات این مدّعاست که عطّار نیشابوری در اعصاری بسیار قبل تر از نویسندگان مدرن قرن بیستم از این شیوه برای بیان عقاید و القای مفاهیم و آموزههای متعالی خویش سود جسته است؛ شیوهای که اگر چه در آن روزگار نامی از گروتسک برخود نداشت، امّا عطّار در به کارگیری آن بسیار خلاّقانه و ماهرانه عمل کرده است.
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98737_3570dcfa68ff98d8ce76615a1c2349e8.pdf
2013-02-19
گروتسک
عطّار نیشابوری
حکایت
دیوانگان
طنز
فریده
داودی مقدّم
fdavoudy@gmail.com
1
استادیار دانشگاه شاهد
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
طبقه بندی منظومه های عاشقانة فارسی
یکی از ژانرهای شایع و پرطرفدار در ادب سنّتی و عامیانه، منظومه های عاشقانه است. این نوع ادبی در قالب های نظم و نثر و با بیش از 600 اثر مکتوب اعم از چاپّی و خطّی در مجموعة فرهنگ ایرانی ثبت شده است. شاعران بزرگ، هریک به سبب ایجاد مکتب یا به تفنّن به این حوزه توجّه داشته اند. این حجم عظیم از آثار ادبی، تاکنون طبقه بندی و تحلیل نشده است. در این مقاله مؤلّف می کوشد براساس منظومه های عاشقانة فارسی، طبقه بندی خود را از ده منظر نوع و جنس عشّاق، درونمایه، منشاء تاریخی، منشاء جغرافیایی، اصالت روایت، پایان، نوع عشق، زبان، بیان و نحوة ارائه، پیشنهاد دهد. پیش از آن کلّیّاتی در باب منظومه های عاشقانه و سیر تاریخی آن بیان می شود. این مقاله و طبقه بندی پیشنهادی، راه را برای مطالعه بیشتر و بهتر منظومه های عاشقانه فراهم می آورد.
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98735_981bed3274f6f846839b011f57e31b46.pdf
2013-02-19
منظومه های عاشقانه
طبقه بندی
انواع منظومه ها
حسن
ذوالفقاری
zolfagari_hasan@yahoo.com
1
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
دورهبندی در تاریخ ادبی (پیشینه، خاستگاههای فلسفی و کارکردها)
مطالعات تاریخی، در میان شیوههای طبقهبندی اطّلاعات تاریخی، بیش از همه به دورهبندی گرایش دارند. دورهبندی، اطّلاعات تاریخی را در محور زمانی بخشبندی میکند. نوشتۀ حاضر، پیشینه، بنیادهای فکری- فلسفی و کارکردهای دورهبندی را در تاریخ، بهطور عام و در تاریخ ادبی، بهطور خاص بررسی میکند. دورهبندی، مفهومی دیرپاست و رویکردها و شیوههای آن در گذر زمان دستخوش تحوّلات بسیار بوده است. روایتی که در این نوشته از این تحوّلات به دست داده میشود، نشان میدهد چگونه زمینههای کاربست این مفهوم در تاریخ ادبی فراهم آمده است. از این رو، بررسی نسبت میان دورهبندی در تاریخ عمومی و تاریخ ادبی ضرورت مییابد. مورّخان ادبی، دورهبندی را در معانی مختلفی به کار میبرند. این معانی مختلف، از آبشخورهای فکری و فلسفی گوناگونی میآیند و درک این بنیادهای فکر و فلسفی، پیشدرآمد فهم الگوهای ساختاری- در اینجا دورهبندی- برآمده از آنان است. با آنکه از اوایل قرن بیستم تلاشهای بسیاری برای تفکیک حوزۀ تاریخ ادبیّات و نقد ادبی صورت گرفته است، دورهبندی بهعنوان عملی که ساختار کتب تاریخ ادبی را معیّن میکند، خود عملی انتقادی بهشمار میرود و کارکردهایی اساسی در مطالعات ادبی دارد.
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98734_6e61f3b8620c12eb805f7b99cba1e85b.pdf
2013-02-19
دورهبندی
تاریخ ادبی
تاریخ
نقد ادبی
ناصرقلی
سارلی
naser.sarli@gmail.com
1
دانشگاه خوارزمی
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
کنایه در شعر نیما یوشیج
کنایه، یکی از شگردهای بیان غیر مستقیم و تصویرساز هنری و از عناصر چهارگانۀ فنّ بیان است که از نظر لفظ و معنای ظاهری، در محور همنشینی و از نظر معنای پوشیده و دور، در محور جانشینی کلام قرار دارد. در حقیقت اوج غرابت و زیبایی واقعی هر کنایه، همانند هر تصویر خیالی دیگر در تازگی آن است. برخی از کنایه ها به دلیل استعمال بیش از حد، در شمار کنایه های قاموسی درآمده اند و معنایی تثبیت شده و مشخّص دارند. در شعر نیما هم کنایه های قاموسی و سنّتی وجود دارد و هم کنایه های ابداعی و تازه. کنایه-های قاموسی، بیشتر در شعرهای سنّتی و نیمه سنّتی او به چشم می خورد و کنایه های ابداعی، در اشعار نو و نیمایی وی. البتّه نیما یوشیج، گاه در معنی و مفهوم برخی از کنایه های قاموسی و سنّتی تصرّف کرده و متناسب با بافت و زمینۀ شعر، معنایی غیر از معنای قاموسی و تثبیت شدۀ آن را اراده نموده است. در این مقاله که بر روی تمام اشعار نیما، چه سنّتی و نیمه سنّتی و چه نیمایی صورت گرفته، کنایات شعر وی استخراج و دسته بندی شده و به نوآوری ها و ابداعات او در این خصوص اشاره گردیده است.
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98732_1e4f6cb41aeac1018fcfee9a443e2b04.pdf
2013-02-19
نیما یوشیج
بلاغت
کنایه
ابداع و نوآوری
احمد
سنچولی
ah_sanchooli@yahoo.com
1
استادیار دانشگاه زابل
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیرپذیری در سرزمین آفرینشگری و داستان های هوشنگ گلشیری
تقلیدگری، از ساحت داستان های گلشیری فرسنگ ها دور است. به این واقعیّت، پیش از هر چیزی ابتدا باید اعتراف کرد. او نیز مانند بهرام صادقی، با وسواس و امساک بسیار به نوشتن می پردازد. اقتصاد یا اختصار کلام به طور تمام عیار در نوشته های این دو نویسندة اصفهانی است که به تجسّم عینی درآمده است و در همان حال مدرن بودن، در همة زمینه ها، واقعیّتی است که آنها همواره به عادت ذاتی برای خود تبدیل کرده اند. به همین دلیل است که امروزه نوشته های آنها در عرصة پسامدرن قرار می گیرد و شاخص بودن دو عنصر صورت و محتوا، به رغم شهرتی که آنان در حوزة صورت گرایی یافته اند نیز، یکی از آن واقعیّت های استثنایی است که در هنگام تحلیل داستان های آنها، خواننده را دچار شگفتی می کند که آیا برای آنها ساختار مهم تر بوده است یا درون مایه؟ در حوزة تأثیر پذیری نیز، گلشیری شیوه ای ویژه برای خود دارد که می توان نام آن را تلنگرهایی برای تحریک تفکّر یا تأثیر پذیری هایی در سرزمین خلاّقیّت نام گذاری کرد. او حتّی در هنگامی که به بازآفرینی بعضی از داستان های معروف در تاریخ و ادبیات می پردازد، با آنها رفتاری شبیه به شاعران سبک اصفهانی یا هندی با موتیوهای شعری دارد. به همان سان که آنان از منظرهای دیگر به ترسیم رابطة عناصر موجود در موتیوها می پرداختند و خود را در عرصة کشف و شهودها و دریافت های جدید قرار می دادند، گلشیری نیز با استفاده از برخی مواد و نام های موجود در روایت پیشین، با نوعی دیگرگونه اندیشی که اساس هنر نیز مبتنی بر آن است، روایتی کاملاً متفاوت و مدرن از همان داستان ارائه می دهد که به دلیل برخورداری از ساختاری روایت شکنانه ـ بخصوص در معصوم ها ـ امروزه از مصادیق پسامدرن نیز به شمار می رود. به این طریق، حتّی آن موتیو یا داستان گذشته نیز با تأویل و تفسیری جدید مواجه می شود؛ تفسیری که تا آن زمان گویی به عقل کسی نرسیده است.
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98730_3f8422e3e3580df16fd34655429b943f.pdf
2013-02-19
گلشیری
تأثیرپذیری
داستان
خلاّقیّت
قهرمان
شیری
ghahreman_shiri@yahoo.com
1
دانشیار دانشگاه بوعلی سینا
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
معرّفی سه نسخة خطّی غزلیّات بیدل و ویژگی آنها
بهدست دادن متنی نزدیک به آنچه ساختة ذهن شاعر یا نویسنده بوده و قرابت بیشتری با نوشتة او داشته باشد، از دغدغههای همیشگی پژوهشگران است. به همین دلیل آثار بزرگان ادب پارسی، به تصحیح و تنقیح چندباره میانجامد. امّا این رویّه دربارة عبدالقادر بیدل انجام نگرفته است. این التفات اندک برای شاعری به عظمت بیدل که نقشی انکارناپذیر در رشد و گسترش زبان و ادبیّات فارسی دارد، دور از انصاف مینماید. این پژوهش بر آن است تا با جستاری دربارة کارهای انجامگرفته پیرامون کلیّات بیدل، به معرّفی سه نسخة خطّی کتابخانة «مولانا آزاد» (دانشگاه اسلامی علیگر)، نسخة 1131 کتابخانة «رضا ـ رامپور» و نسخة 381 کتابخانة خدابخش «پتنا» بپردازد. شیوة انجام کار در بخش اوّل، مقایسه و نقد کارهای انجام شدة این حوزه بر اساس نمونههای ارائه شده و در بخش دوّم، واکاوی ویژگیها، کاستیها و برجستگیهای هر نسخة دستنویس با ذکر دلایل نسخهشناسی و شواهد مثال است. ضرورت تحقیق، نبودن تصحیحی منقَح از کلیّات بیدل است و معرّفی سه نسخة خطّی، به عنوان نسخههایی که قابلیّت استناد در یک تصحیح علمی را دارد، نتیجهای است که این پژوهش به دنبال آن است.
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98729_5c303364c563abc30151b0697acd6eb3.pdf
2013-02-19
میرزا عبدالقادر بیدل
کلیّات بیدل
نسخة خطّی 1131 کتابخانة «رضا ـ رامپور»
نسخة خطّی 381 کتابخانة «خدابخش پتنا»
سیّد مهدی
طباطبایی
m_tabatabei@sbu.ac.ir
1
دانشگاه شهیدبهشتی
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اشعار قطران تبریزی در تذکرة لباب الألباب
تذکرهنویسی، شکل نخستین تاریخ ادبیّات نگاری فارسی است و تذکرهها به هر صورتی که باشند، برای رسیدن به گوشههایی از تاریخ ادبیّات مفیدند و مبنای کار محقّقان امروزند. از جمله تذکرههای فارسی، لبابالألباب، نوشتة سدیدالدّین محمّد عوفی است که نخستین تذکرة فارسی است و در حدود سال 618 ه.ق تألیف شده است. مؤلّف در جلد دوم این تذکره از 169 شاعر سخن گفته و منتخبی از اشعار آنان را آورده است. از جمع این شاعران، قطران تبریزی شاعر معروف قرن پنجم هجری است که عوفی، در ذیل "فصل سیم در ذکر شعرای عراق و نواحی آن" از او یاد کرده است. اشعار قطران در این تذکره، 74 بیت و شامل یک ترکیببند و یک قصیده است. برای تصحیح دیوان قطران که تا امروز دستنوشتة کهنی از آن شناخته نشده است، مطالعه و بررسی اشعار وی در تذکرهها، بخصوص در لبابالألباب، از کارهای ضروری و اوّلیّه است. نگارندگان با مقابلة نسخههای موجود از دیوان او به تفاوتهایی رسیدهاند که نمونههایی از آن در اینجا تقدیم میشود.
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98727_9eeef11974c0b73d76b287aec8040c16.pdf
2013-02-19
لباب الألباب
قطران تبریزی
تصحیح
متون
تهمینه
عطایی کچویی
test@sbu.ac.ir
1
پژوهشگر گروه تصحیح متون فرهنگستان زبان و ادب فارسی و دانشجوی مقطع دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس
LEAD_AUTHOR
شهره
معرفت
2
پژوهشگر گروه تصحیح متون فرهنگستان زبان و ادب فارسی و دانشجوی مقطع دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت معلّم
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
سیر ادبیّات زنان در ایران از ابتدای مشروطه تا پایان دهة هشتاد
طرح شعارهای برابری خواهانة حقوق زن و مرد توسّط مشروطه طلبان، موجب بازنگری نقش زنان در عرصه های اجتماعی گردید. بازتاب این امر در دنیای ادبیّات، حضور گسترده تر زنان در این عرصه بود. گرچه از سال های پس از مشروطه تاکنون، ادبیّات زنان با سرعت یکسانی در حال حرکت و رشد نبوده است، امّا آنچه که در پایان دهة هشتاد آن را ادبیّات مستقلّ زنانه می نامیم، محصول همة تحوّلاتی است که در دهه های مختلف این سده، بر تاریخ ادبیّات داستانی زنان گذشته است. زنان داستان نویس ایرانی از دهة چهل به بعد جرأت و جسارت بیشتری برای پرداختن به موضوعات زنانه در آثارشان یافتند و اعتراض علیه هژمونی(برتری) مردانه نیز به یکی از مضامین اصلی این آثار تبدیل شد. آنچه که موجب تمایز داستان های زنانة دهة هشتاد با همة آثار پیش از آن گردیده است، شکل گیری جهان و زبانی مستقل و زنانه در این دسته از آثار است که اغلب به شکل خودآگاه و همراه با صبغه های فمینیستی است.
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98726_1c7d781bfcc9d5c8483fe4cced750a05.pdf
2013-02-19
ادبیّات زنان
داستان
هژمونی
صبغه های فمینیستی
غلامحسین
غلامحسینزاده
test@sbu.ac.ir
1
دانشگاه تربیت مدرس
LEAD_AUTHOR
قدرت الله
طاهری
ghodrat66@yahoo.com
2
دانشگاه شهید بهشتی
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
جایگاه سنّت روایت شفاهی و خنیاگری در ادبیّات ایران باستان و سرنوشت آن در شعر دورة اسلامی
ادبیات ایران پیش از اسلام، در زمینة روایات دینی و ادبی، بیش از کتابت، به روایت شفاهی وابسته بوده است؛ تا آنجا که حتّی برای نقل شفاهی، فضیلت قائل میشدهاند. در این میان، همراهی سرودههای منظوم با موسیقی توسّط خنیاگران، یکی از مهمترین ارکان سنّتهای ادبی را در ایران باستان سامان میداده است. در ایران پس از اسلام، اگر چه کتابت آثار (که از دورة ساسانی آغاز شده بود) و میل به سوی شعر عروضی، شالودة ادبیات فارسی دری را تشکیل داد، تداوم سنّتهای کهن، همچنان از اهمیت برخوردار است. این تداوم و ارتباط میان دو دوره، در شعر رودکی و برخی دیگر از شعرای سبک خراسانی دیده میشود. اشعار برخی شاعران این عصر قابل تفکیک به دو بخش اشعار عروضی و اشعار ملحون است که نوع دوم، حدّ واسط سرودههای موسیقایی پهلوی و شعر عروضی فارسی است و جایگاه اجتماعی شاعر- نوازندگان نیز در دربار، شباهت به خنیاگران بزرگ عصر باستان، چون باربد، دارد. البتّه با غلبة اهمیت شعر عروضی و کمرنگ شدن جایگاه اجتماعی خنیاگران، شعر موسیقایی به تدریج جایگاه پیشین خود را از دست داد. این جستار، بر مبنای شواهد متنی و تاریخی موجود، به جایگاه سنّت روایت شفاهی و خنیاگری در ادبیات ایران باستان و سرنوشت آن در ادبیات عصر اسلامی پرداخته است.
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98724_8ccf5392f937517285af53dfb5d23187.pdf
2013-02-19
روایت شفاهی
شعر
خنیاگر
اشعار ملحون
اشعار عروضی
فارسی
پهلوی
فرزاد
قائمی
test@sbu.ac.ir
1
دانشگاه فردوسی مشهد
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اهمّیّت داستانهای حماسی- پهلوانی منثور در تاریخ ادبیّات فارسی
آیا داستانهای حماسی- پهلوانی منثور در تاریخ ادبیّات فارسی، جریان ادبی مستقل و توانمندی بوده است؟ آیا همة آثار این حوزه دارای الگوی مشترکی از بن مایه ها هستند که قرن ها مورد تقلید راویان و کاتبان بوده است؟ آیا شاهنامة فردوسی در سیر تاریخی و تکوین این گونة ادبی تأثیرگذار بوده است؟ نگارندگان در پی پاسخ بدین پرسش ها مراحل ذیل را پیموده اند: الف) نخست، به بازخوانی چندبارة چهار نمونه اثر از این جریان ادبی (سمک عیّار، داراب نامه، جنیدنامه و امیرارسلان) روی آورده و در پی، با معرّفی الگویی متشکّل از چهار بخش بن مایه های حماسی و عیّاری، ماورایی، عاشقانه و کرامت، این مدّعا را به اثبات می رساند که مجموعة آثار موجود در این جریان، همواره از چارچوب بن مایه ای مشترکی پیروی می کنند که قرن ها مورد تقلید راویان و کاتبان قرار گرفته است. این در حالیست که معیارهای مهمّ گزینش این بن مایه ها، میزان بسامد و برانگیزندگی آنها است. این گزاره ها و نمونه های آنها به شکل توصیفی و تحلیلی ارایه شده اند. ب) در بخش پسین، تأثیر مستقیم و مشهودی که نقطة عطف حماسة ملّی ایران-شاهنامة فردوسی- در جریان شکل گیری این گونة ادبی بر جای گذاشته است، مورد بررسی قرار گرفت. ویژگی مهمّ این اثرپذیری، وجود گونه های مختلفی از تلمیحات شاهنامه ای است که در چهار بخش با شواهد پربسامدی نمایانده شده است. تا کنون هیچ پژوهشی ارزش و اهمیّت داستانهای حماسی- پهلوانی منثور و جایگاه این جریان ادبی را، آشکار نساخته است و با توجّه به اینکه پیش از این، چنین تحقیقی صورت نگرفته است، نگارندگان با دریافت این ضرورت و فقر پژهشی، کوشیده اند مؤلّفه هایی را مورد بررسی قرار دهند که اهمّیّت این جریان را هرچه بیش تر آشکار سازد.
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98722_a8cb2b6b647f812d076bf0cb39bf43aa.pdf
2013-02-19
داستانهای حماسی-پهلوانی
بن مایه های مشترک
گونه های تلمیحات شاهنامه ای
عبّاس
محمّدیان
mohammadian@hsu.ac.ir
1
دانشگاه حکیم سبزواری
LEAD_AUTHOR
میلاد
جعفرپور
test@sbu.ac.ir
2
دانشگاه حکیم سبزواری
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ویژگیهای بنیادی سبکهای شعر فارسی
در منابع مختلف و متعدّد سبک شناسی شعرفارسی، ویژگیهای سبک شناختی شعر پیشامشروطه، به صورتهای دقیق و موشکافانه بررسی شده است. امّا چیزی که در این حیطه مورد توجه نشده و قطعاً مغفول و مسکوت رها مانده، تزها و نظریّههای بنیادین آن سبک هاست. به نظر میرسد تحوّلات سبک شناختی گذشتة شعر فارسی براساس قاعدهای اساسی صورت گرفته و با دگر گونی آن قاعدهها یا تزهای سبک شناختی، ویژگیهای هر کدام از سبکها با سبکهای دیگر متفاوت و دگرگون شده است. در این پژوهش برآنیم تا آن تزها و نظریّهها را شناسایی کرده تأثیر آنها را در دگرگونیهای سبک شناسی شعر فارسی ـ البتّه در متن تحوّلات تاریخی آن ـ بررسی کنیم.
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98720_be65cd34c7bc28c8a6f9791eb467596d.pdf
2013-02-19
سبک شناسی
شعر فارسی
سبک خراسانی
سبک آذربایجانی
سبک عراقی
سبک هندی
سبکهای شعر معاصر
علیرضا
مظفریان
test@sbu.ac.ir
1
AUTHOR