%0 Journal Article %T رابطۀ داستان دقوقی با تجارب زیستی مولانا %J تاریخ ادبیات %I دانشگاه شهید بهشتی %Z 2008-7349 %A طاهری, قدرت الله %D 2000 %\ 09/01/2000 %V 7 %N 2 %P 151-172 %! رابطۀ داستان دقوقی با تجارب زیستی مولانا %K مولوی %K شمس تبریزی %K مثنوی معنوی %K داستان دقوقی %K تجربۀ خصوصی %R %X داستان دقوقی، یکی از اسرارآمیزترین روایت‌های صوفیانۀ ادبیّات شرقی است و تجربۀ فراواقعگرایانه‌ای را گزارش می‌کند. وجوه نمادین آن از حیث ساختار روایی و عناصر داستانی، ابهامی تا حدّ معمّاگونگی بر متن داستان تحمیل کرده است. این حکایت نیز مانند بسیاری از روایت‌های نمادینِ تمثیلی مثنوی، دارای لایه‌های معنایی متعدّد و مستعدّ خوانش‌های متفاوت است. تقریباً همۀ شارحان قدیم و جدید مثنوی، چه آنهایی که داستان را بی ارتباط با تجارب راوی آن (مولانا) می‌دانند و چه آنهایی که رگه هایی از تجربۀ شهودی مولوی را در آن دیده‌اند، همگی حکایت را بر اساس اصول عرفان نظری، بویژه نظریّۀ «وحدت وجودی» ابن عربی تأویل کرده‌اند. بی گمان، همۀ این تأویل‌ها به دلیل اینکه در راستای نظام فکری و عرفانی مولوی هستند، می‌تواند محلّ اعتنا باشد. لذا، خوانش داستان بر مبنای تجارب زیستی مولانا که در این پژوهش انجام خواهد شد، به هیچ وجه نافی تأویلات عرفانی گذشته و معاصر نیست.1 به نظر می‌رسد در روایت این قصّه همزمان سه تجربه در هم تنیده و متنی رؤیاگونه به وجود آمده است؛ تجربۀ فردی مولانا در آرزوی دیرسال برای ملاقات مجدّد با شمس تبریزی و متقابلاً آرزوی شمس برای دیدار با ولیّ خدا از یکسو و هجوم خوفناک لشگر جرّار مغول به آسیای صغیر که به پشت دروازه‌های شهر قونیه رسیده بودند و نجات مردم از این بلای ناگهانی، از سوی دیگر، رکن نخست تجربۀ نهانی این قصّه را تشکیل می‌دهد. از طرف دیگر، آموزه‌ها و تجارب کشف و شهود عرفانی، در لا به لای قصّه گنجانده شده است. سومین تجربه که از جمله تجارب آموخته شدۀ مولاناست، مجموعۀ آگاهیِ وسیع و دقیق او با سنّت ادبی شرقی است که امکان می‌دهد در طرح اندیشه‌ها و قصص، برای افزایش غنای ادبی و گسترش دایرۀ معنایی حکایات، وارد گفتگویی ادبی با هزاران گنجینۀ ادبی شود، به گونه‌ای که در این داستان، با دو روایت قرآنی از زندگی حضرت موسی (ع)، گفتگوی ادبی به تعبیر باختین صورت گرفته است. در این تحلیل، تلاش خود را برای تأویل داستان با محوریّت تجربه‌های زیستی مولانا به کار خواهیم بست. %U https://hlit.sbu.ac.ir/article_98824_51b7f8a9e03df6e14c5d1f719575ae5c.pdf