%0 Journal Article %T نگاه بینامتنی به شیوه اندرز دادن در تاریخ بیهقی و مثنوی معنوی مولوی %J تاریخ ادبیات %I دانشگاه شهید بهشتی %Z 2008-7349 %A صالحی, پریسا %D 2020 %\ 08/22/2020 %V 13 %N 1 %P 103-126 %! نگاه بینامتنی به شیوه اندرز دادن در تاریخ بیهقی و مثنوی معنوی مولوی %K اشتراک انواع ادبی %K بینامتنّیت %K تاریخ بیهقی %K مثنوی مولوی %K اندرزگویی %R 10.48308/hlit.2020.100995 %X بازتاب مؤلفه‌های تعلیمی در ادبیات تمدن‌ها رواج بسیار داشته است. این موضوعات تعلیمانه در متون تاریخی فارسی نیز مورد توجه قرار گرفته که با آموزه‌های اخلاقی عارفان نیز قرابت بسیار دارد، اگرچه متون تاریخی و متون عرفانی از دو نوع ادبی جداگانه هستند، اما نضج و شکل‌گیری این مؤلفه‌های اخلاقی سبب بوجود آمدن اشتراکاتی بین این متون شده که این مقاله قرار است به یکی از این اشتراکات یعنی شیوه اندرز دادن بپردازد.در میان مورخان، آنکه ماهرانه‌تر آموزه‌های تعلیمی را بیان می‌کند، ابوالفضل بیهقی است و در میان عرفا، مولانا شاخص‌ترین فرد در ارائۀ پندهای غیر مستقیم است. شباهت شیوۀ این دو در ساختار روایی و کاربرد شگرد قصه در قصه برای بیان آموزه‌های اخلاقی، نگارنده را بر آن داشت که در این پژوهش به قرائت بینامتنی تاریخ بیهقی و مثنوی معنوی، بپردازد. به نظر می‌رسد که نویسندگان این متون اهدافی تعلیمی داشته و به اندرز‌های اخلاقی مستقیم و غیرمستقیم پرداخته‌اند. در بیان مضامین اخلاقی شگردهای مشترکی بین آنها دیده می-شود که احتمالاً از آبشخورهای واحد نیز سرچشمه می‌گیرد آنان با کاربست اندرزگویی به دنبال بیان اندیشه‌های خود هستند؛ نگاه بیهقی دربردارندۀ اهداف سیاسی مورخانۀ اوست و منظر مولوی از چشم‌انداز عارفانۀ او مایه می‌گیرد. %U https://hlit.sbu.ac.ir/article_100995_195f0972aa8247702c418e6ab34316f5.pdf