نوع مقاله : علمی - پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دوره دکتری زبانو ادبیات فارسی دانشگاه شهر کرد
2 استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهرکرد
3 استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهرکرد
چکیده
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
از دیرینه ایام، دیوان رسائل در شمار مهمترین دواوین سلسله های حاکم در ایران بوده و همواره، مُنشات نویس جایگاهی معتبر و مقامی ارزشمند را در میان درباریان داشته است. دبیران و کاتبان که معمولاً به پشتوانه خانواده های صاحب فضل و ادب وارد تشکیلات دیوانسالاری می شدند و به یاری کیاست خویش مراتب ترقی را می پیمودند، عاقبت مسئولیت خطیر انشای مکاتباتی را بدست می آوردند که سرنوشت مملکت را تعیین می کرد. اغلب، ترسلنویسانی «مُنشی خاصۀ دیوان اعلی» می شدند که از دانش نویسندگی، علوم ادبیه و هنر خوشنویسی توأمان برخوردار بوده و در نگارش فرمان نویسی و عریضه خوانی مهارت ویژه داشته باشند. از قرن ششم هجری، در میان صاحبان قلم که در دارالإنشا اشتغال داشتند، فرهیختگانی به دُستورنامه نویسی و منشآت نگاری روی آوردند. دُستورنامه یا دَستور دبیری حاوی قواعد و موازین مرسوم و متداولِ انشانویسی و منشآت هم به سوادنامه های سلطانی- دیوانی و اخوانی اطلاق می شد. از این روی منشآت نویسان دیوانسالار با تدوین سندنوشته های منثور توانستند مختصات تغییرات زبانی و تحولات ساختاری نثر فارسی را با گذر زمان امکان پذیر سازند و اطلاعات دقیقی از انواع نوشتار و واژگان کاربردی و ناشناخته را ارائه نمایند. پژوهش حاضر، به واکاوی منشآت نویسانی پرداخته که از دوره زندیه تا میانه عصر ناصرالدین شاه قاجار، نثر دبیری و دیوانی را تعالی بخشیده اند.