قشربندی اجتماعی یا نظام نابرابریهای اجتماعی، به عنوان واقعیتی عینی و ملموس، در طول تاریخ در جامعة بشری وجود داشته و اندیشمندان اجتماعی به طرق مختلف به انعکاس آن پرداخته اند. شاعران و نویسندگان ادبی نیز در آثار خویش به این پدیدة اجتماعی توجّه داشته اند. سعدی، شاعر بلندآوازة قرن هفتم نیز بویژه در کتاب گلستان که توصیفی دقیق از جامعة قرن هفتم است، به قشربندی و نابرابریهای اجتماعی توجّه کرده است که با توجّه به دورة حسّاسی که سعدی در آن زندگی میکند، شناخت این پدیده در آثار او حتّی میتواند گره گشای برخی سئوالات مهمّ تاریخی باشد. امّا این مهم چندان مورد واکاوی علمی قرار نگرفته است. بر این اساس، هدف اساسی مقالة حاضر این است که قشربندی اجتماعی را در گلستان سعدی، بررسی و ضمن ارائة چشم اندازی روشن نسبت به نابرابریهای اجتماعی و نظام قشربندی در جامعة قرن هفتم، دیدگاه او را در این موردآشکار سازد. روش پژوهش، تحلیل محتوای توصیفی است. نمونة مورد بررسی، کتاب گلستان و واحد تحلیل، کلمه است. ابزار تحقیق، مقولهها و شاخصهایی هستند که قشربندی اجتماعی را میسنجند که جهت تعیین اعتبار آن از اعتبار محتوا و جهت تعیین پایایی آن، از روش باز آزمون، استفاده شده است. بر اساس نتایج تحقیق، سعدی، نگاه جامعی به قشربندی اجتماعی داشته و از نود قشر اجتماعی مختلف نام میبرد. به علاوه نگاه او به قشربندی، مبتنی بر رویکرد کارکردگرایانه است و همواره تلاش میکند این رویکرد را بر اخلاقیات استوار سازد.